امروز : جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 18 شوال 1445
گزارشی از نشست ظرفیتهای حکمت صدرایی در تربیت معنوی
در این نشست، که در اول خرداد ۱۴۰۲ (روز بزرگداشت ملاصدرا) در مجمع عالی حکمت قم برگزار شد، استادان آیتالله سیدیدالله یزدانپناه و حجتالاسلام و المسلمین علی امینینژاد در محورهای کلی زیر، به بیان ظرفیتهای حکمت متعالیه در تربیت معنوی پرداختند:۱ – نگاه ویژه حکمت متعالیه به تربیت و سلوک معنوی۲ – مبانی جهان شناسانه […]
در این نشست، که در اول خرداد ۱۴۰۲ (روز بزرگداشت ملاصدرا) در مجمع عالی حکمت قم برگزار شد، استادان آیتالله سیدیدالله یزدانپناه و حجتالاسلام و المسلمین علی امینینژاد در محورهای کلی زیر، به بیان ظرفیتهای حکمت متعالیه در تربیت معنوی پرداختند:
۱ – نگاه ویژه حکمت متعالیه به تربیت و سلوک معنوی
۲ – مبانی جهان شناسانه و الهیاتی تربیت و سلوک معنوی
۳ – نقش انسان شناسی ویژه حکمت متعالیه در تربیت و سلوک معنوی
۴ – آموزههای تربیتی و سلوکی حکمت متعالیه
۵ – بسط تاریخی تربیت معنوی پس از ملاصدرا
استاد یزدانپناه در طلیعهی گفتار خود، فلسفهها را از منظر پرداختن به تربیت معنوی و سلوکی، بر سه دسته تقسیم کردند:
الف) فلسفههای الحادی: فلسفههایی که تربیت معنوی را انکار میکنند؛
ب) فلسفههای خنثی: فلسفههایی که امکانات و توانهای لازم را برای دستیابی به نتایج تربیتی ندارند؛
ج) فلسفههای معنوی: فلسفههایی که موافق مبانی و اندیشههای خود، مخاطبان را به سلوک معنوی تشویق میکنند و ظرفیتهای مناسبی در تربیت معنوی دارند.
به نظر ایشان، هر سه مکتب مشائی، اشراقی و حکمت متعالیه در سنت اسلامی جزو فلسفههای معنویاند، هرچند قوت و ظرفیت حکمت متعالیه در این زمینه بیشتر است. فلسفه صدرایی بهویژه توانسته است به تربیت معنوی ناب منجر شود و معنویتجویان و سالکان بزرگی را در این مسیر راهبری کرده است. اساسا تربیت معنوی با فلسفه صدرایی عجین شده است.
استاد امینینژاد در آغاز به اهمیت پرداختن به امتدادهای فلسفه اسلامی و صدرایی پرداختند و موضوع بحث کنونی را بررسی امتدادهای حکمت صدرایی در تربیت معنوی دانستند.
استاد یزدانپناه درباره بسط تاریخی تربیت معنوی پس از ملاصدرا نخست به این نکته اشاره کردند که صدرالمتألهین خود عارف است. او فیلسوف عارفی است که سر سلسله پرورش نسلی از عارفان قرار گرفته است. برای نمونه، فیض کاشانی، که خود اهل سلوک و معنویت است، در وهله اول در پی یافتن استاد معنویت و سلوک، به ملاصدرا پیوست. چنانکه در کتاب فروغ معرفت با تفصیل بیان شده است، دوره سوم عرفان نظری با ظهور ملاصدرا آغاز میشود و نسلی از عارفان محقق صدرایی پدید آمدند که مکاشفات و اوج عرفانی فراوانی داشتند، ازجمله بزرگانی چون ملاعلی نوری، آقامحمدرضا قمشهای و علامه طباطبایی و علامه حسنزاده آملی. این نکته جالب توجه است که یکی از کارویژههای آثار مرحوم استاد حسنزاده آملی، استحصال مطالبی از آثار صدرا برای فضاهای عرفانی و سلوکی است. از نتایج تعلیم و تعلم فلسفه ملاصدرا، پدید آمدن تشنگی معنوی شدید است، و این نکتهای اساسی است.
استاد امینینژاد به اهمیت بیبدیل حکمت صدرایی برای سلوک معنوی اشاره کردند و بیان کردند که مکتب تربیتی نجف تحت تأثیر حکمت متعالیه و عرفان نظری با قرائت صدرایی شکل گرفته است. علامه طباطبایی، که در این سخن بیشتر ناظر به حکمت متعالیه هستند، فرمودهاند فلسفه اسلامی ذاتاً تقوا به بار میآورد. آموزهها و مؤلفههای بنیادینی در حکمت متعالیه هست که انسان را به معنویت سوق میدهد، ازجمله تبیین حکمی آموزه قوس صعود و نزول، پدید آمدن کثرت از وحدت و بازگشت کثرت به وحدت (که مبدأ، مسیر و منتهای حرکت معنوی را مشخص میسازد، همت سالک را بالا میبرد و موجب میشود بهخاطر دستیابی به برخی منزلگاههای متوسط، از حرکت باز نماند و منحرف نشود. در حکمت متعالیه حرکت از او و به سوی او، تبیین عقلانی مستحکمی یافته است)، تبیین حقیقت رشد و تربیت و اندیشه وجود رابط.
حکمت صدرایی با غنای عظیمی تربیت را پشتیبانی میکند. علمالنفس صدرایی را میتوان با رویکرد تربیتی قرائت کرد و نکات ناب فراوانی یافت.
استاد یزدانپناه در پاسخ به این پرسش که وجود چه نکاتی در حکمت صدرایی موجب حصول تشنگی معنوی در پیروانش میشود، به چند دسته از مبانی و مباحث هستیشناسانه، انسانشناسانه، معرفتشناسانه و دینشناسانه در این حکمت اشاره کردند. مطابق مبانی و آموزههای هستیشناسانه ملاصدرا، حقتعالی مرکز ثقل عالم است و آموزه وجود رابط (با تفسیری که به وحدت شخصی وجود میانجامد) نسبت هستی را با خداوند بیان میکند. این آموزه، تفسیر دقیق و عمیق از حقیقت بندگی است. برخی از عارفان این سنت، از آموزه وجود رابط، شیوههای سلوکی استخراج کردهاند. برخی به شاگردان توصیه میکردند که: «در این نسبت شریفه تأمل بفرما»، یعنی در این نسبت با حضرت حق بیندیش تا در جانت پیاده شود. اگر کسی نگاه وحدت شخصی ویژه حکمت صدرا را درک کند، به بندگی غلیظ میرسد و نوع تعاملش با حق متعال تغییر میکند.
در انسانشناسی صدرایی نگاهی متعالی به کمال و سعادت انسان عرضه شده است. پاسخ به پرسش چیستی سعادت انسان، نتایج عملی دارد. ملاصدرا تقریری وجودی از سعادت انسان دارد که نتیجهاش نیازمندی انسان به سلوک معنوی است. حتی ملاصدرا چگونگی سلوک معنوی را هم بیان کرده است.
در معرفتشناسی صدرایی، شهود قلبی تثبیت شده و بر آن صحه گذارده شده است. ملاصدرا شهود را بالاتر از دیگر راههای معرفتی انسان قرار داده است و شهود قلبی را مشاهده از نزدیک میداند.
نیز مبانی دینشناسانه ملاصدرا موجب شده است متون دینی در باب سلوک معنوی بهخوبی فهم شوند و تفسیرهایی عمیق از آنها شکل بگیرد.
در نتیجه هر آنچه در سنت عرفانی اسلامی پیش از ملاصدرا وجود داشت، بهگونه فلسفی و عقلانی تبیین شد و در اختیار فرهیختگان قرار گرفت، آنها را درگیر کرد و در مسیر عرفان قرار داد. حکمت صدرایی محصول عرفان نظری را در دستگاهی فلسفی عرضه کرد، و عرفان عملی را دارای مبانی قوی انسانشناسانه کرد. از اینرو این حکمت تشنگی ایجاد میکند و در عمل، صدراییان را به وادی سلوک معنوی میکشاند.
استاد امینینژاد در ادامه بحث درباره تأثیرات حکمت صدرایی در پرورش سالکان، بیان کردند که حکمت متعالیه بسیاری از موانع ذهنی و اندیشگی سلوک معنوی را از میان برداشت و آرامشی فکری برای طالبان این مسیر فراهم کرد. برخی فضاهای سلوکی پیش از ملاصدرا دچار خرافات و تخیلات شعری بود. اما حکمت صدرایی مبانی عمیق و برهانی هستیشناسانه و انسانشناسانه به دست داد و عرفان را با عقلانیت ناب همراه کرد. پس از ملاصدرا نزاع عقل و دل و حکمت و عرفان رخت بر بست و میان عقل و دل و ایمان آشتی برقرار شد. تلائم دلنشین عقل و کشف و وحی، از دستاوردهای مهم و شیرین حکمت صدرایی است، بر این اساس سازگاری سلوک و عرفان با آموزههای دینی نیز نشان داده شد.
برای نمونه، آموزه وجود رابط دارای لوازم روحی و سلوکی متعددی است (در این باره به مقاله «تفسیر عرفانی وجود رابط و پیامدهای آن» مراجعه کنید). ملاصدرا بیان کرده است که احساس استقلال از حق تعالی از عقاید مهلکه است. مطابق این آموزه، احتیاج دائمی انسان به خداوند تبیین میشود. موافق اندیشه کلامی بِنا و بنّا و خدای ساعتساز، جایی برای حقیقت دعا، توکل، تفویض و مانند اینها باقی نمیماند. ربط حضوری وجودی انسان با خداوند، موجب احساس قرب حداکثری میشود و فقر محض انسان را تبیین میکند.
اندیشه تکامل بر اساس حرکت جوهری نفس نیز از دیگر مبانی بسیار مهم صدرایی و اثرگذار در سلوک معنوی است. از این مبنا، تعریف تربیت را میتوان به دست آورد. برخلاف نگاههای رفتارگرا، تربیت مناسب مربوط به ساحت باطنی انسان است. باید ساحت باطنی اصلاح شود تا رفتارهایی صالح از انسان سر بزنند. آموزه حدوث جسمانی نفس، نشان میدهد که انسان ولیده طبیعت است، و ملاصدرا بر این اساس تبیین کرده است که چرا انسان باید در مسیر سلوکی خود از طبیعت دور شود. نیز در حکمت صدرایی مرگ به خوبی تفسیر شده است و رجوع به خداوند تبیینی ژرف یافته است.
استاد یزدانپناه از دیگر آموزههای عرفانی و سلوکی حکمت صدرایی را اندیشه فنا دانستند. به اعتقاد ایشان ملاصدرا توانست تفسیری عمیق از مقام فنا به دست دهد. به این اندیشه در آثار ابنسینا و شیخ اشراق نیز توجه شده بود، اما آنان بهخوبی از عهده تفسیر و تبیین آن بر نیامدند. بهترین تبیین فنا، صیرورت وجودی است، که ملاصدرا مطرح کرده است.
یکی از مباحث بسیار مهم و سلوکی در حکمت صدرایی، نفس اماره است. ملاصدرا نفس اماره را به خوبی تبیین کرده و نسبتش را با فطرت و عقل نشان داده است. بر این اساس راه نجات از نفس اماره بیان شده است. نیز مسئله خواطر شیطانی و ملکی همراه با تبیینهایی فلسفی شده است. آموزه حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس، و اینکه بدن مرتبه نازله نفس است، لوازم سلوکی فراوانی دارد. نیز اتحاد عقل و عاقل و معقول و اتحاد عمل و عامل، نشان میدهند که هر اندیشه و عملی در حقیقت جان انسان اثر مینهد، البته معرفت اصل است. اعتقاد پاک اصالت دارد. عمل تخلص میدهد، اما بهتنهایی رساننده نیست. ایمان و معارف حق نقشی اساسی در وصول انسان به کمال دارند.
ملاصدرا به لایههای طولی انسان پرداخته و مراحل تجردی انسان را بیان کرده است. بر این اساس مراحل ایمان و کفر تبیین میشود. در حکمت صدرایی روشن میشود که مسیر سلوکی انسان بینهایت است، و انسان دارای مقام لایقفی است. مطابق دستگاه سلوکی برآمده از حکمت صدرایی، الهی شدن، رسیدن به عمیقترین مراحل سلوکی است که البته مسیری بیپایان است.
نوع نگاهی که ملاصدرا به بدن دارد، باعث میشود حضور در نشئه دنیا و دنیایی بودن، تفسیری مناسب در فضاى سلوکی بیابد. دنیایی که با حقایق برتر هماهنگ است، در این دستگاه مورد توجه است، و بى مهری مطلق به دنیا، که در برخى جریانات سلوکی مشاهده میشود، در اینجا نیست. حکمت صدرایی عقلانیت سلوکی ویژهاى را موجب شده است.
استاد امینینژاد در ادامه بیان کردند که در دستگاه صدرایی به تمام ابعاد تربیتی انسان پرداخته شده است. او انسان را بهگونهاى خاص تعریف میکند و حقیقت او را داراى امتداد از مادى تا الهی میداند. او مراتب جسمانى انسان را در سعادتمندیاش معتبر میداند و به ابعاد جسمانیه الحدوث بودن انسان توجه کرده است. در ایقاظ النائمین گفته است که در دوره ختمی، سعادت بر اساس توجه به دنیا و آخرت فرادست مىآید.
یکى از امتیازات سنت معنوی صدرایی، توجه عمیق به معرفت نفس است، که از ممیزات مکتب نجف است. از دیگر ویژگیهاى سنت سلوکی صدرایی، حکومت عقلانیت صدرایی بر سلوک است. در این دستگاه، عقل و مبانى قویم عقلى معیار معنویت سلوکی شده است و عرفان ما از خرافات و تخیلات رها گشته است.
استاد یزدانپناه در پاسخ به پرسش برخى حاضران درباره ظرفیتهاى حکمت صدرایی در تربیت معنوی به معناى عام و معنویت و تربیت خانوادگى و اجتماعى بیان کردند که انسانشناسى صدرایی برای انواع تربیت ظرفیتهایى مناسب دارد. براى نمونه، مبناى اتحاد عمل و عامل مىتواند حتى برای تربیت کودک توصیههایى داشته باشد. در حکمت صدرایی هر نوع عمل (حتی نیت، که معمولا تنها حالتی نفسانی شمرده شده است) و حالت انسانى تبیین مناسبى دارد. در این حکمت منطق عمل و حرکت انسانى به دست داده شده است و روشن گشته است که چه راهى اساساً راه صعود انسان است و چه راهى اساساً راه سقوط انسان است. مطابق مبانى صدرایی، عمل انسان در جان او اثر میگذارد. ملاصدرا به چهار وضعیت عام انسانها، تحت عناوین ملکی، شیطانى، بهیمی و سبُعی، پرداخته است. او نگاهى وجودى به انسان دارد و کمال انواع مراتب انسانى را ترسیم کرده است. او شیطانصفتی را تحلیل کرده و چرایی ناپسندی لذتگرایی را تبیین کرده است. بنابراین ظرفیتهاى این حکمت برای انواع سطوح تربیت معنوی فراوان است و باید این ظرفیتها استخراج شوند.
استاد امینی نژاد , استاد یزدان پناه , بزرگداشت ملاصدرا , تربیت معنوی , حکمت صدرایی , گزارش نشست , مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات , مجمع عالی حکمت اسلامی , نشست علمی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیریت سایت، منتشر خواهد شد.